از این منظر آقای والد ذکور و خانوم والده دروغ هستند، گمان نمی بریم موضوع جددی و حسساسی را از ایشان شنیدن مناسب باشد و بر ایشان سپردن و یا به تعبیری از ایشان به ناراحتی یا خشم و انواع آن تاثیر گرفتن، البتته در گفتار به گمان ساده تر است، از دروغ بودن ایشان منظور موضوع ژنتیک و این قبیل نیست بلکه هنجار و کلام و ثمره ی افعال ایشان است که به گمان با شیبی شاید گاهی اندک، گاهی ملایم و گاهی تند رو به قهقراست، 15:52 همین حوالی.
پیشتر در باب کیفیّت سخن به میان آمده است، به گمان ما برای نزدیک شدن به مناسبترین حالتها نیاز است نامناسبترین شرایطها را سنجید، آیا اگر سفرۀ خویش را پهن داریم و کلاه خویش بر میان آن نهیم در وقت ضرورت مناسب خواهیم دانست از جان والدین بگذریم یا حتّی آن را بگیریم، گمان میبریم این ثمرۀ حاضر بر انتخاب ما نیست امّا ایشان انتخاب داشتهاند، باغستان شهریار 20:53 سهشنبه 6 اردیبهشت 1401.
ما میگوییم پدران و مادران، مادران و پدرانْ یک مشت گوسالهٔ نجس هستند یک مشت گوساله هم به قیمت سرنوشت دیگران مایل هستند خلاف آن را به اثبات برسانند، و این طویله هم حتماً ثمرهٔ اقلّیّت عاقل است، هر کس به سمت انتخاب و اختیار خودش. بلا نسبت گوساله و نجاسات و طویله، باغستان شهریار، نزدیک انتهای غربی، ۲۱:۲۹ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱.
به گمان ما بر خلاف مضمونی که در فیلم پدرخوانده از خانواده نقش زده میشود که هیچ وقت پیش خانواده طرف دیگری را نگیر در این حوالی دست کم از منظر ما حکایت عکس است، اغلب در طرازو با اعضای خانواده حق با دیگران است مگر خلافش به گمان رسد، شناخت به گمان رسیده و نیاز به جدلش کجاست با اینهمه شنیدن شاید گاهی راه گشا باشد اگر اراده به ورود به موضوع باشد وگر نه احتمالاً دست کم اتلاف وقت است. ۱۹:۵۷ – ۲۶ دی ۱۴۰۰. ثابت شود به به گمان رسد ویراست شد، حاصل شده به به گمان رسیده ویراست شد، راه گشایی شنیدن اضافه شد، همواره به اغلب ویراست شد، ۲۰:۱۰ همین روز. اتلاف وقت افزوده شد، ۲۰:۱۴ همین روز.
به گمان ما سرقت والدین از جان اولاد با جلوهای نزدیک به عیان نمود یافت، به گمان ما در زاویهٔ خوشبینی یا نزدیک به واقع شاید گاهی والدینی گوساله که جز گوساله در توان خروجی طاق اندیشه و کران فکرشان نیست، بلا نسبت گوساله، امّا چه توفیری در ثمره داراست جز اینکه به گمان ما نوع مذکور احتمالاً بتوان گفت دست کم در شرایطی محتمل از نوع دیگر با شمشیری آخته خطر ناکتر باشد. پانزده و سیزده دقیقهٔ یکشنبه بیست و شش دی هزار و چهارصد شمسی.
آیا نمیتوان گمان برد ما از فقر مضمون و تنگدستی محتوا پناه به دلایل نَسَبی بردهایم، ناگزیر و گریزان. یازده و بیست و پنج دقیقهٔ چهارشنبه بیست و چهار آذر هزار و چهارصد شمسی.
احتمالاً تنها خِرَد ناقصی معذّب خرد ناقصی میماند، چنین گمان بردهایم، ده و بیست و دو دقیقهٔ شنبه بیست آذر هزار و چهارصد شمسی.
مرز برخورداری کجاست، ما مکنت داریم پس چرا والدین گرانقدر ما برخوردار نباشد بی حدّ و حساب، چه چیزی ممکن است ما را از معرفت بی بهره نشان دهد، معرفت در معنای آگاهی، شعور، اندیشه و احتمالاً درد و لذّت، کجا میتوان شاید از گرانترین ضربهها را به راحتی فرود آورد، آیا درست است بیش از آن چه مقدور است طلب داشتن، بیش از طاق اندیشه و کران فکر، و اگر طلب کنیم نشان از چه بروز دادهایم، آیا اهمّیّتی دارد که دیگران راجع به ما چه میاندیشند، در بارگاه خویش چه طور، آیا ما جز در تعریف دیگران تعریف میپذیریم، شرح حال شاید سر نخی باشد از این منوال. در مجموع چنین گمان بردهایم. چهارده و چهل و دو دقیقهٔ جمعه نوزده آذر هزار و چهارصد شمسی.
بیست و یک و پنجاه و چهار دقیقهٔ دوشنبه بیست و چهار آبان هزار و چهارصد شمسی، تمامی مقرّرات مربوط به خانواده را به پیشنهاد تغییر میدهیم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.